از خستگی روی زمین خوابش برده، وقتی خوابی پسرم اینقدر نگاهت میکنم، عاشق صورت معصومت هستم که وقتی بیداری کلی آتیش میسوزونی و منو دنبال خودت میدوونی.
عاشقتم پسرم همیشه معصوم بمان.
دوستت دارم گلم.
پسرم حاضر شده بره افطاری
هر موقع میخواهیم بریم مهمونی این روزها هم که افطاری، شهریار جون باید زودتر از همه حاضر بشه و گرنه کلی شلوغی میکنه. خلاصه وقتی هم که حاضر میشه باید حواسمون باشه و گرنه میره در خونه رو باز میکنه و میره توی خیابون خلاصه همیشه باید شش دانگ حواسمون به این گل پسر باشه. الهی پیر بشی پسرم.
برای پسر شکموم نون درست کردم
وقتی داشتم اینها رو درست میکردم شهریار جون یک ظرف دستش بود و دائماً ازم میخواست که بهش بدم بخوره و با کلی زحمت حواسش رو پرت میکردم تا درست شد وقتی هم که درست شد همینطور داغ داغ توی ظرفش گذاشتم و هنوز خوب سرد نشده بود که دیدم همش رو خورده. خیلی شکمو هست این پسره ناقلای من. الهی من قربونش بشم که عزیز من بسیار هم کنجکاو هست و همینطور دنبال من راه میره تا ببینه من چکار میکنم و خیلی هم دوست داره که بهش یک کاری رو بگم انجام بده. پسر گلم خیلی کاری هست مامان الهی فرات شه پسر طلا. خیلی دوستت دارم عزیز دلم.