تولد 94

خیلی وقته که سرم شلوغه و فرصت نکردم عکس های بچه ها رو بذارم. این عکس ها فروردین گرفته شده. تولد شهرزاد و شهریار جون که خونه مامان جون گرفته بودیم


تاریخ : 29 مرداد 1394 - 03:40 | توسط : مهداد | بازدید : 2485 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

این روزهای شهریار

این عکس تیرماه گرفته شده که رستا جون و شهریار بالای تنه درخت نشسته بودند. رفته بودیم بیرون شهر. خوش گذشت.


تاریخ : 29 مرداد 1394 - 03:35 | توسط : مهداد | بازدید : 1290 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

جابه‌جایی

از یازدهم بهمن ماه آمدیم کدکن. آخه کار من افتاده به کدکن. در جهاد کشاورزی استخدام شدم و چون استخدامش رسمی هست حیف بود از دست بدم. برای همین با بچه‌ها آمدم اینجا. برای شهرزاد و شهریار سخت بود شرایط ولی خدا رو شکر که بچه های فهمیده ای دارم.

اوایل سخت گذشت. خودم اصلا شب ها خوابم نمی‌برد ولی کم کم داره بهتر میشه. اینجا شهر خیلی کوچک هست ولی آرامش خاصی داره که من خیلی دوست دارم.

اینم چند تا عکس از شهریار نفسم.


تاریخ : 27 بهمن 1393 - 01:31 | توسط : مهداد | بازدید : 1536 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

شهریار در تولد رستا جون

شهریار عزیزم در تولد دختر دایی اش خوب بود البته گاهی یک شیطنت هایی می‌کرد ولی در کل خوب بود و خیلی من رو اذیت نکرد. پسرم عاقل شده.

این هم بعد از تولد که شهریار جونم کلی با بادکنک‌ها بازی کرد و در آخر هم با یک سوزن تمام بادکنک ها رو ترکوند.


تاریخ : 07 دی 1393 - 16:50 | توسط : مهداد | بازدید : 1093 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

شهریار گلم بعد از ارایشگاه

پسر ناز من امروز با بابا مهدی رفته ارایشگاه این هم چند تا عکس


تاریخ : 22 آذر 1393 - 02:14 | توسط : مهداد | بازدید : 970 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

شهریار به مهد کودک می‌ره

بالاخره بعد از کلی تحمل سختی شهریار جون به مهدکودک رفت. منظور از سختی اینه که شهریار جونم دوست داشت بره ولی می‌خواست که من هم باهاش توی مهد باشم. خوشبختانه بعد از حدود یک هفته دیگه بدون گریه به مهد رفت و من از بابت خیلی خوشحالم چون دیگه پسرم توی خونه تنها نیست.

خدایا پسرم رو از تمام بلایا دور نگه دار.


تاریخ : 24 آبان 1393 - 20:02 | توسط : مهداد | بازدید : 893 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

عروسی خاله

آقا شهریار در عروسی خاله کلی بازی کرد و بهش خوش گذشت. این هم یک عکس که دایی جون ازش گرفته.


تاریخ : 31 شهریور 1393 - 21:03 | توسط : مهداد | بازدید : 749 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

وقتی شهریار آرایشگر می‌شود؟

آقا شهریار چند مدتی بود که می‌خواست با قیچی موهاش رو کوتاه کنه ولی من هر دفعه مانع‌اش می‌شدم و براش توضیح می‌دادم که باید بری آرایشگاه. ولی چند روز پیش که من مشغول کاری بودم شهریار جون قیچی را برداشته و جلوی موهاش رو به صورت زیر کوتاه کرد و یکدفعه دیدم با قیچی جلوی من ایستاده و می‌گه: «من موها اصلاح»؛ نمی‌دونید چه حالی شدم بالاخره کار خودش رو کرد.

شهرزاد هم در چهار سالگی یکبار این کار را کرده بود. نمی‌دونم چرا همۀ بچه‌ها علاقه به این کار دارند.

این هم یک عکس که با کلی مشکلات ازش گرفتم.


تاریخ : 25 مرداد 1393 - 19:15 | توسط : مهداد | بازدید : 1215 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

تعطیلات عید فطر

یهویی راه افتادیم رفتیم شمال به قصد بابل که سر از لاهیجان و رامسر در آوردیم و چقدر خوش گذشت به خصوص به تو که دائم می‌گفتی دریا دریا. حسابی آب بازی کردی و البته بیشتر ماسه بازی کردی.

این عکس‌ها را عمو قاسم ازت گرفته.


تاریخ : 14 مرداد 1393 - 18:20 | توسط : مهداد | بازدید : 906 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر