خوردن و خوابیدن

این قدر خسته بودی که در حال خوردن شیرینی و چای خوابت برد. من مشغول انجام کاری بودم وقتی برگشتم دیدم خوابت برده و کمی شیرینی توی دهان‌ات مونده و با هزار مشگل تونستم از دهانت خارج کنم.

راستی خودت رفته بودی تشک کوچولو و بالش رو آورده بودی و من اصلا متوجه این نشدم. خیلی دوستت دارم عزیزم. وقتی کاری داری اول خودت سعی می‌کنی انجام بدی بعد اگه نتونستی منو صدا می‌زنی. البته خیلی این کارت نگرانم می‌کنه چون کارهای خطرناک هم زیاد می‌کنی. امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی.

 

 


تاریخ : 24 مهر 1392 - 08:02 | توسط : مهداد | بازدید : 807 | موضوع : وبلاگ | 18 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام