شهریارگلم عاشق خامه است. هر موقع از روز هم که باشد باید خامه بخورد. امروز صبح هم که من پای کامپیوتر بودم ایشان از فرصت استفاده کرده و رفته بود سراغ خامه و سفره را هم برداشته بود و نشسته بود به خامه خوردن. من هم یک عکس ازش گرفتم. این روزها که هوا خیلی سرد شده من هم دیگه حوصله عکس گرفتن ندارم. برای همین خیلی کم پست میذارم.
پسر ناز من بالاخره از پوشک گرفته شد. دو هفته هست که خیلی سرم شلوغ هست و تمام فکر و ذکرم شده اینکه شهریار جون را به دستشویی برم و خدا را هزار مرتبه شکر که بالاخره موفق شدم البته با کلی هدیه که گرفتم و در دستشویی گذاشتم و هر وقت این شازده رفت دستشویی بهش دادم. البته ایده خوبی بود و ممنونم از خواهر گلم که این را به من گفت. گر چه دیر ولی باز هم خیلی راحت شدم. البته هنوز شبها پوشک میشه این آقای گل و امیدوارم که به زودی شبها هم از پوشک گرفته شود.
پسرم خیلی دوست دارم. با اینکه خیلی شیطونی و شهرزاد جون روخیلی اذیت میکنی ولی باز هم شهرزاد خیلی دوستت داره و از هر فرصتی استفاده میکنه برای بوس کردن شما و البته با این کارش حسابی لج تو را درمیآره.
گلهای زندگی من امیدوارم همیشه شاد و خندان باشید.